یازهرا

حضرت فاطمهٔ زهرا(س)٬سیّدة النّساءالعالمین وبهترین الگوبرای بالارفتن ازنردبان سعادت است

یازهرا

حضرت فاطمهٔ زهرا(س)٬سیّدة النّساءالعالمین وبهترین الگوبرای بالارفتن ازنردبان سعادت است

یازهرا

فاطمهٔ زهرا(س)٬سیده زنان عالم.دخت نبی اکرم(ص).بانویی بزرگوار والگویی شایسته برای همهٔ عاشقانی است که میخواهنددرمسیربندگی گام بردارند.بانوی مهربانی که درمقام فرزندی ٬لغب(ٱمّ أبیها)راازجانب پدرگرانقدرشان محمّدمصطفی(ص)میگیرند.وباازدواج فرخندهٔ خود٬جایگاه نمونهٔ بارزهمسری شایسته راازآن خودمیکند.انشاءالله که مانیزموردلطف وتوجه این بانوی بزرگوارقرارگرفته وباالگوقراردادن ایشان درتمامی شئونات زندگی٬درمسیرسعادت وبندگی گام برداشته٬وموردعنایت ایشان وهمسرگرانقدرشان حضرت علی بن ابی طالب(ع) قرارگیریم.وبه راستی که گوشه چشمی از این دوبزرگواردرزندگی هرانسانی برای سعادتمندی اش دردنیاوآخرت کفایت میکند.وبه طورقطع اوراازنردبان حق وحقیقت بالاخواهدبرد.یاعلی مدد

بایگانی
پربیننده ترین مطالب
آخرین نظرات
نویسندگان

تقدیم به مادر

شعر

۱:وحشی بافقی

مجنون وعیب جو

به مجنون گفت روزی عیب جویی        که پیداکن بِه ازلیلی نکویی

که لیلی گرچه درچشم توحوری است    به هرجزئی زحسن اوقصوری است

زحرفِ عیب جومجنون برآشفت            درآن آشفتگی خندان شدوگفت:

اگردردیدهٔ مجنون نشینی                       به غیرازخوبی لیلی نبینی

توکی دانی که لیلی چون نکویی است    کزوچشمت همین برزلف ورویی است

توقدبینی ومجنون جلوهٔ ناز                   توچشم واونگاه ناوک انداز

توموبینی ومجنون پیچش مو                توابرو٬اواشارت های ابرو

دل مجنون زشکرخنده٬خون است           تولب میبینی ودندان که چون است

کسی کاو را تولیلی کرده ای نام               نه آن لیلی است کزمن برده آرام




۲:سعدی

اکسیرعشق


ازدرآمدی ومن ازخودبه درشدم        گویی کزاین جهان به جهان دگرشدم

گوشم به راه٬تاکه خبرمی دهدزدوست   صاحب خبربیامدومن بی خبرشدم

گفتم ببینمش مگَرَم درداشتیاق        ساکن شود٬بدیدم ومشتاق ترشدم

چون شبنم اوفتاده بُدم پیس آفتاب    مهرم به جان رسیدوبه عیّوق برشدم

دستم ندادقوّتِ رفتن به پیشِ دوست   چندی به پای رفتم وچندی به سرشدم

تارفتنش ببینم وگفتنش بشنوم          ازپای تابه سرهمه سمع وبصرشدم

من چشم ازاوچگونه توانم نگاه داشت    کاوّل نظربه دیدنِ اودیده ورشدم

بیزارم ازوفایِ تو٬یک روز ویک زمان      مجموع اگرنشستم وخرسنداگرشدم

اوراخودالتفات نبودی به صیدمن         من خویشتن اسیرکمندنظرشدم

گویندروی سرخ تو٬سعدی٬که زردکرد؟         اکسیرِعشق برمِسَم افتادو زَرشدم





۳:ایرج میرزا

قلب مادر


دادمعشوقه به عاشق پیغام          که کندمادرِتوبامن جنگ

هرکجابینَدَم ازدور٬کند                  چهره پُرچین وجبین پُرآژنگ

بانگاه غضب آلوده زند                  بردلِ نازکِ من تیرِخدنگ

ازدرخانه مراطردکند                     همچوسنگ ازدهنِ قلماسنگ

مادرِسنگ دلت تازنده است           شهددرکام من وتوست شرنگ

نشوم یک دل ویک رنگ تورا         تانسازی دلِ اوازخون رنگ

گرتوخواهی به وصالم برسی        بایداین ساعت بی خوف ودرنگ

رَوی وسینهٔ تنگش بِدَری               دل برون آری ازآن سینه تنگ

گرم وخونین به منش بازآری        تابَرَد زآینه قلبم زنگ

عاشقِ بی خردِناهنجار                  نه بل آن فاسقِ بی عصمت وننگ

حرمت مادری ازیادببرد                 مست ازباده ودیوانه زبَنگ

رفت ومادرراافکندبه خاک            سینه بدریدودل آوردبه چنگ

قصدسرمنزل معشوقه نمود         دلِ مادربه کَفَش چون نارنگ

ازقضاخورد دمِ دربه زمین           واندکی رنجه شداوراآرنگ

آن دل گرم که جان داشت هنور   اوفتادازکف آن بی فرهنگ

اززمین بازچوبرخاست٬نمود         پیِ برداشتنِ دل٬آهنگ

دیدکزآن دلِ آغشته به خون         آیدآهسته برون این آهنگ:

آه٬دستِ پسرم یافت خراش!        وای٬پایِ پسرم خوردبه سنگ




۴:استادشهریار

عذرمی خواهم پری

من نمیگنجم درآن چشمان تنگ

بادل من آسمان هانیزتنگی می کنند

توی جنگل هانمی آیم فرود

شاخه زُلفی گومباش

آب دریاهاکفاف تشنهٔ این دردنیست

برّه هایت می دوند٬

جوی باریک عزیزم راه خودگیروبرو

یک شب مهتابی ازاین تنگنای

برفرازکوه هاپرمی زنم

می گذارم می روم

نالهٔ خودمی برم

دردسرکم می کنم

چشم هایی خیره می پایدمرا

غرّش تمسامی آیدبه گوش

کِبْرِفرعونی وسحرسامری است

دست موسی ومحمّدبامن است

می روی وعدهٔ آنجاکه باهم روزوشب راآشتی است

صبح چندان دورنیست...


داستان های اسلامی وجملاتی ناب

۱: ببخشید!من میتونم به خانم شمانگاه کنم ولذّت ببرم؟

جوان خیلی آرام ومتین به مردنزدیک شدوبالحن مؤدبانه گفت:«ببخشیدآقامن میتونم یکم به خانم شمانگاه کنم ولذّت ببرم؟»مردکه اصلاً توقع چنین حرفی رانداشت وحسابی جاخورده بود٬مثل آتشفشان ازجادررفت ومیان بازاروجمعیت یقهٔ جوان راگرفت وعصبانی٬طوری که رگ گردنش بیرون زده بود٬اورابه دیوارکوفت وفریادزد:مرتیکه عوضی مگه خودت ناموس نداری...خجالت نمیکشی؟»

جوان اما:خیلی آرام٬بدون اینکه ازرفتار وفحشهای مردعصبی شودوواکنشی نشان دهدهمانطورمؤدبانه ومتین ادامه داد«خیلی عذرمیخوام فکرنمیکردم اینهمه عصبی وغیرتی بشین».دیدم بقیهٔ مردهابه ظاهرخانومتون دارن بدون اجازه نگاه میکنن ولذّت میبرن.من گفتم خوبه ازشمااجازه بگیرم که نامردی نکرده باشم.حالا هم یقمو ول کن ازخیرش گذشتم.مردخشکش زد..همانطورکه یقهٔ جوان راگرفته بود٬آب دهانش راقورت داد و زیرچشمی زنش را برانداز کرد.

*به راستی که «بی غیرتی ننگین تر از بی حجابی وبدحجابی است» .یاعلی(ع)


2:چارلی چاپلین بازیگرسینما:

دخترم هیچکس وهیچ چیز دیگررادراین جهان نمی توان یافت که شایسته آن باشدکه دختری٬ناخن پای خود رابخاطرآن عریان کند...

برهنگی بیماری عصرماست.به گمان من تن عریان توبایدازآن کسی باشدکه روح عریانش ازآن توست.یاحسن(ع)


۳:در روزگاری که چشم های سیاه شبیه آدمیان حریص ترازهمیشه است؛عدّه ای رؤیای زیبایی رادرهتک عفّت می بینند.

درهتک حریمی که ازتندیس حیاء یاس بوستان محمدی دردفتر ارزش های یک بانو به جای مانده است.

بانو!...«حجابت وکیمیای غیرتت را به لبخندی هرز مفروش»یاحسین(ع)




۴:آنان که آزادی را دربی بندوباری می دانند٬«غارتگران حیاء٬نجابت و فطرت واقعی انسانی اند.»یاسجاد(ع)

۵:آقای اسلامیه٬دامادآیت الله انصاری همدانی(ره)٬درجلسه ای که به مناسبت سالگردایشان برگزارشده بود٬داستانی رانقل میکرد. می فرمود:

مرحوم آقاسیدعبدالله فاطمی(ره)که اهل کرامات ومکاشفات بود٬تعریف میکردکه:چندروزقبل ازتولدفرزندم٬یکی ازاقوام برای مراقبت ازهمسرم به منزل ماآمد.یکی ازاین شب هاوقتی به خانه برگشتم٬آن خانم گفت که چیزی درخانه نیست٬ازمن خواست مقداری موادغذایی تهیه کنم.پولی برای خریدنداشتم وچون ساعات پایانی شب بود٬اقدامی برای غرض گرفتن نیزممکن نبود.ناچاربه قصدتهیه ی چیزی ازخانه بیرون آمدم وبه سمت حرم حضرت فاطمه ی معصومه(س)حرکت کردم.خیابان هاخلوت بودودرحرم نیزبسته شده بود.هیچ آشنایی رااطراف حرم ندیدم.ازدوربه گنبدنگاه کردم ومشغول دعاکردن شدم.باهمهٔ وجود٬به حضرات معصومین(ع)متوصل شدم وبه صورت گله مندی مطالبی رابیان کردم.دست خالی وخجالت زده به خانه برگشتم وبدون اینکه کسی متوجه بازگشتم شودبه رختخواب رفتم٬ولی ازشدت ناراحتی خوابم نمیبرد.قبل ازاذان صبح به قصدخواندن نمازشب بیدارشدم؛ناگهان صدای دربلندشدووقتی دررابازکردم٬دستی ازپشت در پاکتی دادوگفت:این ازطرف امام حسین(ع)است وآن حضرت پیغام فرستاده اند:«ماازفرزندمان بیش ازاین ها توقع داریم!تامن به خودم آمدم ودرب راکاملا بازکردم٬دیگرچیزی راندیدم.داخل پاکت٬مقداری پول بود.وقتی فرزندم به دنیاآمد٬تمام هزینه هایش مساوی بامبلغ داخل آن پاکت بود..یامحمدباقر(ع)



حضرت فاطمه(س)ازدیدگاه پیامبراکرم(ص)

پیامبراکرم(ص):فاطمه پارهٔ تن من است.

۱:فاطمه قلب وروح من درکالبدم میباشد.

۲:خداوندباخشم فاطمه خشمگین وبارضایت اوراضی وخشنودمیشود.

۳:فاطمه پاره تن من است.هرکس اورابیازارد٬مراآزرده وکسی که به اومحبّت ورزد٬به من محبّت رواداشته است.

۴:فاطمه مهتربانوان جهانیان است.

۵:فاطمه بخشی ازپیکرمن است.

۶:پیامبر(ص)درخانه علی(ع)بودکه مردنابینایی اجازه خواست تابه محضرایشان شرفیاب شود.فاطمه(س)بی درنگ خودراپوشانید.پیامبر(ص)فرمودند:دخترم این مردنابیناست ونمیتواندشماراببیند.فاطمه(س)عرض کرد:پدرجان اگراومرانمیبیندمن اورامیبینم واوبوی خوش رااستشمام میکند.رسول خدا(ص)فرمودند:گواهی میدهم که توپاره تن من هستی.


مقام حضرت

شیخ صدوق(رحمةالله)ازامام صادق(ع)نقل کرده است که فرمود:

«لَولَاأَنَّ أَمِیرَالْمُؤمنینَ(ع)تَزَوَّجَهالَماکَانَ لَهاکُفْوٌإِلَی یَوْمِ الْقیامَةِ عَلَی وَجْهِ الْأَرضِ آدَمُ فَمَنْ دونَهُ»

اگرعلی بن ابی طالب نبودکه بافاطمه ازدواج کند٬اززمان حضرت آدم تاروزقیامت٬درروی زمین کسی یافت نمیشدکه شایستگی همسری بافاطمه راداشته باشد.

ابن ابی الحدیدمیگوید:

به گواهی فرشتگان خداوند٬ازدواج حضرت علی(ع)بازهرا(س)پس ازآنکه خداوندآن دو را در آسمان به ازدواج یکدیگردرآورد٬صورت پذیرفت.